الف: گزارش پرونده
احتراماً معروض میدارد: طبق محتویات پروندههای ثبت شده به شمارههای ۹۵۰۷۵۵ و ۹۵۱۵۰۵ و ۹۵۰۱۳۱ دبیرخانه، از شعب سی و چهارم و چهل و دوم دیوان عالی کشور، با اختلاف استنباط از مقررات مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ آراء متفاوت صادر گردیده است که خلاصة جریان آنها به شرح ذیل گزارش میشود:
الف . بر اساس مندرجات پروندههای ۹۵۰۷۵۵ و ۹۵۱۰۵۵ شعبة سی و چهارم، آقای دادیار شعبة چهارم اجرای احکام دادسرای ناحیة ۴ تهران، پروندههای مربوط به محکومیتهای متعدد خانم ویدا ... را که در دادگاههای حوزههای قضایی مختلف به صدور حکم منتهی شدهاند، برای اعمال مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری به دیوان عالی کشور ارسال نموده و طی مشروحه مورخ ۱۳۹۵/۶/۲۸ توضیح داده: مشارٌالیها به موجب دادنامة شمارة ۴۴۰ ـ ۱۳۹۲/۵/۶ شعبة جزایی کیش که در دادگاه تجدیدنظر استان هرمزگان قطعی شده، به اتهام خیانت در امانت به تحمل سه ماه و یک روز حبس و طی دادنامة شمارة ۸۹۸ ـ ۱۳۹۲/۹/۱۹ شعبة ۱۰۲۴ دادگاه جزایی تهران به اتهام صدور چک بلامحل به تحمل دو سال حبس و ممنوعیت از داشتن دسته چک به مدت دو سال و طی دادنامة شمارة ۱۳۸۸ ـ ۱۳۹۳/۱۰/۱۱ شعبة ۱۱۰۶ دادگاههای اخیرالذکر به تحمل پنج ماه حبس و محرومیت دو ساله از دریافت دسته چک محکوم شده است که پس از ثبت در دبیرخانة دیوان عالی کشور برای رسیدگی به شعبة سی و چهارم ارجاع شده و هیأت محترم شعبه طی دادنامة شمارة ۷۲۵ ـ ۱۳۹۵/۷/۱۳ صادر شده در پروندة شمارة ۹۵۰۷۵۵ چنین رأی داده است:
«نظر به اینکه خانم ویدا ... که مرتکب جرایم متعدد گردیده در هر مورد به طور جداگانه به موجب آراء صادر شده از دادگاه جزایی کیش که در دادگاه تجدیدنظر استان هرمزگان تأیید شده و دادگاههای جزایی تهران محکومیت قطعی یافته است و با عنایت به اینکه ضرورت دارد مقررات راجع به تعدد جرم دربارة او اعمال گردد و دادیار مجری حکم نیز درخواسـت اعمال مادة ۵۱۰ آییـن دادرسی کیفری را نموده است، بنابراین و مستنداً به بند پ آن ماده احکام محکومیت نامبرده به شرحی که در فوق مذکور است نقض و پرونده را برای صدور حکم واحد به شعبة چهارم دادگاه تجدیدنظر استان هرمزگان ارجاع مینماید و مقرر میدارد پرونده از طریق دادیار اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب تهران(ناحیه ۲) به آن دادگاه ارسال گردد.»
ولی شعبة چهارم دادگاه تجدیدنظر استان هرمزگان، به موجب تصمیم مورخ ۱۳۹۵/۹/۲۳ با این استدلال که «صرف نظر از اینکه بزه خیانت در امانت در سال ۱۳۹۱ وقوع یافته، اعمال مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با رعایت مادة ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ به نفع محکومٌعلیه نمیباشد و مجازات معینه از مجموع مجازاتهای فعلی بیشتر خواهد بود» مادة ۵۱۰ را قابل اعمال ندانسته و پرونده را به اجرای احکام اعاده نموده است. پس از آن دادیار مجری حکم، با توجه به نقض احکام محکومیت متهم، پرونده را برای اقدام قانونی به دیوان عالی کشور اعاده کرده که پس از ثبت به شمارة ۹۵۱۵۰۵ و ارجاع به شعبة سی و چهارم به شرح ذیل به صدور دادنامة شمارة ۱۳۴۱ ـ ۱۳۹۵/۱۱/۲۳ منتهی شده است:
«از مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری که مقرر داشته است:«هر گاه پس از صدور حکم معلوم شود محکومٌعلیه دارای محکومیتهای قطعی دیگری است و اعمال مقررات تعدد در میزان مجازات قابل اجرا، مؤثر است، قاضی اجرای احکام کیفری به شرح زیر اقدام میکند...» چنین مستفاد میگردد که شرط اعمال این ماده تأثیر مقررات تعدد جرم که از موارد تشدید مجازات میباشد در میزان مجازات قابل اجراست. پیشنهاد اعمال ماده از تکالیف دادیار مجری حکم و مرجع قبول پیشنهاد در مواردی که احکام محکومیت از دادگاههای حوزههای قضایی مختلف صادر شده باشد، دیوان عالی کشور است که پس از نقض احکام محکومیت پرونده را برای صدور حکم واحد با توجه به مقررات بندهای (الف) و (ب) آن ماده به دادگاه صالح ارجاع مینماید. بر این اساس دادگاه مرجوعٌالیه مکلف به صدور حکم واحد است و امتناع او از این امر به دلیل اینکه به نفع محکومٌعلیه نیست با توجه به اطلاق ماده و این که اعمال مقررات تعدد جرم برای تشدید مجازات است، وجه قانونی ندارد. خصوصاً که احکام محکومیت متهم نقض و قدرت اجرایی از آنها سلب گردیده است. بنا به مراتب و مستنداً به بند پ مادة مذکور تصمیم مورخ ۱۳۹۵/۹/۲۳ شعبة چهارم دادگاه تجدیدنظر استان هرمزگان نقض و پرونده برای صدور حکم واحد به آن دادگاه ارجاع میگردد. ارشاداً متذکر میشود در موارد تعدد جرم دادگاه ممنوع از تخفیف مجازات نیست و در صورت وجود جهات تخفیف میتواند مجازات را در حدودی که قانون معین کرده تخفیف دهد و این امر چون مجازات اشد قابل اجرا است، ممکن است به نفع محکومٌعلیه نیز باشد. مقرر است دفتر پرونده را نزد دادیار مجری حکم اعاده نماید تا آن را به دادگاه صالح ارسال نمایند.»
ب. به دلالت محتویات پروندة شمارة ۹۵۰۱۳۱ شعبة چهل و دوم دیوان عالی کشور قاضی محترم اجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان، با ارسال پروندة اجرایی شمارة ۹۳۳۵۶۸ مبنی بر محکومیت آقای محمود ... به تحمل چهار سال و شش ماه حبس و شلاق و پرداخت جزای نقدی در شعبة دوم دادگاه انقلاب اصفهان، به علت ارتکاب جرایم مربوط به مواد مخدر و پروندة شمارة ۹۴۰۰۳۸ مبنی بر محکومیت دیگر وی در شعبة ۱۱۸ دادگاه عمومی اصفهان به تحمل شش ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق به علت نگهداری مشروبات الکلی، اعمال مقررات بند «پ» مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری را دربارة محکومیتهای متعدد مشارٌالیه درخواست نموده و اعلام کرده دو سوم از مدت چهار سال و شش ماه محکومیت موضوع مواد مخدر مشمول عفو مقام معظم رهبری واقع شده است که پس از ثبت در دبیرخانه و ارجاع آن به شعبة چهل و دوم طی دادنامة شمارة ۲۴۶ ـ ۱۳۹۵/۱۲/۱۰ چنین رأی داده شده است:
«شعبة اجرای احکام دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان اصفهان با ارسال دو فقره پروندة اجرایی به شمارههای ۹۳۳۵۶۸ و ۹۴۰۰۳۸ مربوط به محکومیتهای متعدد آقای محمود ... طی دادنامههای ۱۸۲۶ مورخ ۱۳۹۳/۱۱/۷ شعبة دوم دادگاه انقلاب اسلامی و اصلاحی آن به شمارة ۱۸۹۹ مورخ ۱۳۹۳/۱۱/۱۸ مُشعر بر محکومیت نامبرده به پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی و نُه ضربه شلاق و نوزده میلیون ریال جزای نقدی و تحمل چهار سال و شش ماه حبس و ۲۹ ضربه شلاق و پنجاه هزار ریال جزای نقدی و پانزده ضربه شلاق و ضبط وافور به علاوه سیصد هزار ریال و ضبط پایپ به اتهامات نگهداری تریاک و سوخته و شیره تریاک و شربت متادون، نگهداری شیشه، نگهداری وافور، دایر کردن مکان جهت استعمال، نگهداری شش عدد پایپ و هکذا طی دادنامة شمارة ۲۰۱۴ مورخ ۱۳۹۳/۱۲/۲۷ شعبة ۱۱۸ دادگاه عمومی جزایی اصفهان متضمن محکومیت نامبرده فوق به تحمل شش ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق و سه میلیون ریال جزای نقدی به اتهام نگهداری مشروبات الکلی دستساز خواستار اتخاذ تصمیم در راستای مقررات مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری شده است. اینک با بررسی اوراق پرونده و توجه به مقررات صدر مادة ۵۱۰ که اعمال مقررات تعدد را منوط به مؤثر بودن آن در مجازات قابل اجرا دربارة محکومٌعلیه مقرر نموده و مستفاد از تأثیر موصوف بر اساس عمومات و اصول حقوقی تأثیر به نفع متهم(محکومٌعلیه) میباشد و از آنجایی که در آراء صادره علاوه از اعمال مقررات راجع به تخفیف مجازات و تعلیق در یکی از موارد به شرح برگ ۶۱ پرونده مشمول عفو رهبری نسبت به دو سوم حبس مقرر در حکم دادگاه انقلاب دیده میشود، لهذا و در وضعیت حاضر اعمال مقررات مورد درخواست موجب تشدید مجازات و به ضرر محکومٌعلیه بوده و پیشنهاد اجرای احکام را قابل طرح و پذیرش نمیداند، لهذا مقرر میدارد پرونده به شعبة اجرای احکام دادسرای مربوطه اعاده شود تا قاضی محترم اجرا با تهیه گزارش جامعی که متضمن توجیه و تبیین چگونگی تأثیر اعمال مقررات مادة ۵۱۰ به نفع محکومٌعلیه باشد پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال نماید.»
همانطور که ملاحظه میگردد، شعبة چهل و دوم دیوان عالی کشور با توجه به مقررات صدر مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری، اعمال مقررات تعدد را منوط به مؤثر بودن آن به نفع محکومٌعلیه دانسته و چون در آراء صادره، علاوه بر اعمال مقررات راجع به تخفیف مجازات و تعلیق در یکی از موارد به شرح برگ ۶۱ پرونده، شمول عفو رهبری نیز نسبت به دو سوم حبس مقرر در حکم دادگاه انقلاب، دیده میشود و اعمال مقررات مورد درخواست موجب تشدید مجازات شده و به ضرر محکومٌعلیه میباشد، پیشنهاد اجرای احکام را غیرقابل پذیرش اعلام کرده است، اما شعبة سی و چهارم با توجه به اطلاق مادة مورد بحث، امتناع شعبة چهارم دادگاه تجدیدنظر هرمزگان، از اعمال مقررات تعدد به دلیل نداشتن منفعت به حال محکومٌعلیه را فاقد وجه قانونی دانسته و ارشاداً متذکر شده دادگاه در موارد تعدد جرم نیز میتواند در صورت وجود جهات قانونی، مجازات را در حدود مقررات تخفیف دهد که با این ترتیب، چون به این ترتیب از ناحیة هیأتهای محترم شعب مرقوم، با اختلاف استنباط از مادة ۵۱۰ قانون فوقالاشعار آراء متهافت صادر شده است، لذا به تجویز مادة ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، طرح قضیه را برای صدور رأی وحدت رویه پیشنهاد مینماید.
معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ حسین مختاری
ب: نظریة دادستان کل کشور
«الف) ایرادهایی که در پرونده مطرح است: ۱. این پرونده با وضعیت فعلی قابل طرح در هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیست.(هر چند که بر اساس رأیگیری انجام شده، قابل طرح دانسته شد) زیرا شعبة چهل و دوم دیوان عالی کشور پرونده را عیناً و بدون نقض به اجرای احکام ارسال کرده و مقرر نموده است: پرونده به شعبة اجرای احکام دادسرای مربوطه اعاده میشود تا قاضی محترم اجرا با تهیه گزارش جامعی که متضمن توجیه و تبیین چگونگی تأثیر اعمال مقررات مادة ۵۱۰ به نفع محکومٌعلیه باشد، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال نماید. یعنی شعبة چهل و دوم در حقیقت نقص گرفته و پرونده را برای رفع نقص به اجرای احکام اعاده کرده تا پس از برطرف شدن آن، اظهارنظر نماید. ۲. دادنامة شمارة ۱۳۸۸ ـ ۱۳۹۳/۱۰/۱۱ صادره از سوی شعبة ۱۱۰۶ دادگاه جزایی تهران که بر اساس آن، متهم به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و به عنوان مجازات تکمیلی به محرومیت از دریافت دسته چک به مدت دو سال محکوم شده است، بر خلاف قانون میباشد، زیرا بر اساس مادة ۲۳ قانون مجازات اسلامی مصوّب ۱۳۹۲ اعمال مجازاتهای تکمیلی در صورتی تجویز شده است که مرتکب به مجازاتهای اصلی درجة ۶ ـ ۱ محکوم شود. در حالی که در این دادنامه، مرتکب به ۵ ماه حبس تعزیری محکوم شده است که درجة ۷ میباشد. به تعبیر دیگر ملاک در اعمال مجازاتهای تکمیلی، محکومیت مرتکب به مجازاتهای درجة ۶ ـ ۱ میباشد نه مجازات قانونی جرم ارتکابی.
ب) اظهارنظر ماهوی: ۱. اعمال مقررات مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص جرایمی که در زمان حاکمیت قانون جدید مجازات اسلامی اتفاق افتاده است، الزامی است. صرفنظر از آنکه نتیجه اعمال آن ماده تخفیف یا تشدید مجازات باشد و بر همین اساس، این استنباط که «در صورتی مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری قابلیت اعمال دارد که به نفع متهم باشد» هیچگونه مبنای حقوقی و توجیه قانونی ندارد. ۲. بیتردید مادة ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی موضوع تعدد جرم در مقام تشدید مجازات است و مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی در مقام تکمیل مقررات آن ماده، مقرر میدارد چنانچه دادگاههای صادرکنندة رأی بدون توجه به موضوع تعدد رأی داده باشند، باید بر اساس مادة ۵۱۰ به این موضوع تعدد توجه کرد و اگر بگوییم مادة ۵۱۰ صرفاً در مقامی تجویز شده است که اعمال مقررات آن به نفع متهم باشد، بین پروندهای که قاضی آن به موضوع تعدد جرم توجه داشته است(مجازات تشدید میشود) و پروندهای که قاضی آن به موضوع تعدد توجه نداشته است(تشدید نمیشود)، عدالت کیفری برقرار نمیشود. ۳. در خصوص جرایمی که در زمان حاکمیت قانون مجازات اسلامی سابق اتفاق افتاده، ولیکن صدور رأی در زمان حاکمیت قانون آیین دادرسی کیفری جدید میباشد، بر اساس مواد ۱۰ و ۱۱ قانون مجازات اسلامی باید بر اساس هر کدام از دو قانون مجازات سابق و لاحق که به نفع متهم باشد عمل شود.
با توجه به مراتب فوق، رأی صادره از شعبة سی و چهارم دیوان عالی کشور مورد تأیید میباشد.»
ج: رأی وحدت رویة شمارة ۷۵۸ـ۱۳۹۶/۴/۱۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور
مقصود از انجام تکلیف قانونی مقرر در مادة ۵۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری، حذف احکام متعدد و صدور حکم واحد با لحاظ قاعدة تعدد جرم است نه تجدیدنظرخواهی که در آن مسأله ممنوع یا مجاز بودن دادگاه از تشدید مجازات که در جریان یک دادرسی عادی لازمالرعایه است، مطرح باشد، لذا به حکم مقرر در این ماده در مواردی که محکومٌعلیه دارای محکومیتهای قطعی دیگری است و اعمال مقررات تعدد در میزان مجازات قابل اجرا مؤثر است، در صورتی که یکی از احکام در دیوان عالی کشور تأیید یا احکام متعدد از دادگاههای حوزههای قضایی استانهای مختلف یا از دادگاههای با صلاحیت ذاتی متفاوت صادر شده باشد، دیوان عالی کشور باید به تقاضای قاضی اجرای احکام کیفری، پس از نقض تمام احکام، پرونده را به دادگاهی که طبق همین ماده صالح اعلام شده است برای صدور حکم واحد با رعایت مقررات تعدد جرم و حقوق قانونی محکومٌعلیه، ارجاع نماید. بر این اساس رأی شعبة سی و چهارم دیوان عالی کشور در حدی که با این نظر انطباق دارد صحیح و قانونی تشخیص میگردد. این رأی طبق مادة ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیرآن لازمالاتباع است.